شاید قدیم ترها وقتی بازی فوتبال ایران-کره جنوبی برگزار می شد، عده ای از خود می پرسیدند که مگر کره ای به نام شمالی هم وجود دارد؟ این کشور که تا سالیان پیش شاید اصلاً اسمش به گوش کسی هم نرسیده بود، اما امروز به یکی از خبرسازترین کشورها در عرصه بین المللی تبدیل شده است.
کره شمالی که بعد از ساخت سلاح هسته ای، گویا برای آمریکا خار در چشم شده است، چندی پیش با تهدید امریکا به جنگ هسته ای، در آتش شعله ور تنش میان خود و آمریکا بیشتر دمید. برای آمریکا این تحقیر بس که کشوری به شدت عقب مانده مثل کره شمالی هم جرئت تهدید فی البداهه را به خود می دهد. البته خوی استکباری هر دو طرف گویای وقوع «جنگ سگ»هاست.
در عقب ماندگی کره شمالی این تصویر ماهواره ای که نور چراغ های دو کشور کره شمالی و کره جنوبی در شب را با هم مقایسه می کند بس است.
رهبر کره شمالی با برقراری یک حکومت دیکتاتوری خشن در این کشور موجبات فقر و عقب ماندگی کشورش را محیا کرده است. اما با وجود تمام اینها، خشم آمریکای جهانخواری که در سراسر عالم، اثرات جنایت های خونبارش مشاهده می شود، از آزمایش های هسته ای کره شمالی، به شدت مضحک است و مناسب مجالس لطیفه گویی عید نوروز در فامیل ها!!!البته این برای ملت ما تعجبی ندارد، چرا که وقتی فعالیت های صلح آمیز هسته ای کشورمان، مانند تیر دو سر در چشمان امریکاست و اگر بتواند روزی ایران را از حق خود محروم سازد، رقیبی در سراسر دنیا برای خودش متصور نیست، جای تعجبی باقی نمی گذارد.
تنش های میان کره شمالی و آمریکا به گونه ای است که گویا شیطان بزرگ تحمل زاییده شدن شیطان کوچکی در بیخ گوش خود را ندارد و می خواهد در وحشی گری و سبُعیت یکه تازی کند.
همه می دانیم که وقوع جنگ میان دو کره (که در ظاهر امر وقوع جنگ میان کره شمالی و عمال امریکایی کره جنوبی است) جنگ میان باطل و باطل بر سر سهم خواهی بیشتر از مادیات و دنیا است و بنابراین نباید در دل خود نسبت به برد یا باخت یک طرف احساس ناراحتی یا خوشحالی کنیم، اما از آنجا که دشمن اصلی ملت مسلمان و انقلابی ایران، آمریکاست، برد کره شمالی در این جنگ برای این خونخوار مستکبر ذره ای آبرو باقی نمی گذارد. وزنه پیروزی ظاهری هرچند با مقایسه امکانات دو کشور به طرف آمریکا می رود، اما احتمال زیادی وجود دارد که آمریکا در این جنگ مانند جنگ ویتنام زمین گیر شود و حتی مجبور شود نیروهای مستقر در افغانستان را برای این جنگ خانمان سوز، از آن کشور خارج سازد و به صحنه نبرد بکشاند. این امر از آنجا محتمل است که آمریکا طبعاً مجبور به هزینه بیشتری نسبت به کره در این جنگ است ولی مردم کره شمالی با ایدئولوژی کفرآمیز و خاصی که دارند، به رهبرشان وفادارند که این وفاداری شبیه وفاداری مردم آلمان به هیتلر در جنگ جهانی دوم است.
اما از منظر دیگر، حماقت رهبر کره شمالی برای اعلام آمادگی برای جنگ هسته ای چیزی است که نمی توان از آن گذشت. البته وی به مانند صدام ملعون، جان مردم خودش هم برایش مهم نیست که می خواهد در شبه جزیره کره این اقدام خطرناک را انجام دهد. صدام کافر در ماجرای آزادسازی خرمشهر، بعد از توبیخ فرماندهانش و اعدام چند تن از آن ها، به فرماندهان باقی مانده می تازد که چرا از سلاح شیمیایی استفاده نکردید؟ و و قتی با این جواب مواجه می شود که نزدیک بودن سربازان عراقی به محل بمباران باعث شد که این کار انجام نگیرد، «هار» می شود و می گوید: خرمشهر مهمتر بود یا جان سربازان!؟ (مأخوذ از کتاب «در کمین گل سرخ»)
حال گویا رهبر کره شمالی هم می خواهد نام خود را با کشت و کشتار میلیونی انسانهای بی گناه در تاریخ در کنار امثال هیتلرها، صدام ها، بوش ها و اوباماها ثبت کند.
آنچه در این بین موجب می شود از جنگ این دو مستکبر ابراز ناراحتی کنیم این است که هیچ کدامشان به این فکر نخواهند بود که چه بلایی بر سر مردم بی گناه و محیط زیست خواهد آمد!!! به امید نابودی هر دو!
نظرات شما عزیزان: